قرآن براي اصل اثبات وجود خدا، دلايل فراواني دارد و من به ياد ندارم در فلسفه براي اثبات وجود خدا دليلي آورده باشند كه در قرآن نباشد، اين خود يك معجزه بزرگ قرآن است كه يك انسان درس نخوانده و مدرسه نديده چه رسد به اين كه دبيرستان و دانشگاه را ببيند كتابي را بياورد كه سراسر فلسفه و عرفان باشد. قرآن براي اصل اثبات وجود خدا و اينكه به چه دليل خدا وجود دارد، هم برهان امكان، هم برهان حدوث، هم برهان صديقين كه شاهكار ملاصدرا است و هم براهين ديگر را داراست. در بين اين برهانها، قرآن به دو برهان اهميت ميدهد: يكي برهان فطرت و ديگري برهان نظم. مخصوصاً برهان نظم كه در اين اواخر مورد استقبال بعضي از غريبها قرار گرفته و حتي كتابي به نام اثبات وجود خدا نوشتهاند كه در اين كتاب چهل مقاله از چهل دانشمند درباره اثبات وجود خدا هست. شما اگر اين كتاب را مطالعه كنيد، ميبينيد كه اين كتاب چهل دليل براي اثبات وجود خدا آورده است كه بازگشت همه به يك دليل و آن هم برهان نظم است و قرآن شريف اين برهان را در سه چهار آيه توضيح داده است. اين دو برهان فطرت و نظم را كه قرآن روي آن پافشاري دارد، به خاطر سهل و امتناعش هست و يكي ديگر از معجزات قرآن اين است كه سهل و امتناع است.
سهل و امتناع معنايش اين است كه گاهي، بعضي از الفاظ به روشي است كه هر كسي از آن يك جور چيزي ميفهمد، مثلاً اگر اسفار ملاصدرا، را به دست يك اديب بدهند، ميگويد: ملاصدرا عجب اديبي بوده است، چون روش نگارش اين بزرگ مرد، اديبانه و طبق قواعد اصولي ادبيات عرب تنظيم شده است اما اگر به دست كسي كه مقداري فلسفه و منطق خوانده است بدهند به روش ديگر از اسفار استفاده ميكند و از به كار بستن به مورد اصول منطقي و براهين فلسفياش لذت ميبرد. اما اگر به دست استاد جامعي چون رهبر عظيمالشأن انقلاب ادامالله ظله بدهند، ايشان از هر صفحهاش يكي از معارف دقيق اسلامي را در ميآورد، اين را سهل و امتناع ميگويند.
يعني اگر قرآن را به دست كسي بدهيم از آن جهت ممتنع است كه آن معناي دقيق را بفهمد و آسان است كه معناي ظاهر را بفهمد. وضع قرآن چنين است، همه حتي عوام از آن استفاده ميبرند، اما هر اندازه شخص رشد يافتهتر باشد از اين بحر مواج سيرابتر ميشود.
برهان نظم بدين طريق است كه اگر آن را به دست يك آدم عامي بدهند عقل وي را قانع ميكند و اگر به دست فيلسوفي كه عمرش را صرف در توحيد و اثبات وجود خدا كرده است بدهند، عقل او را هم قانع ميكند و از آن جهت كه برهان نظم عقل همه را قانع ميكند، قرآن روي آن پافشاري دارد، برخلاف برهان صديقين، برهان حدوث، برهان امكان و برهان دور و تسلسل، كه همه اينها براي علماي علم كلام و براي طلبههاي حوزه خوب و مفيد است. ملاصدرا(ره) ميتواند برهان صديقين را هضم كند. نظير فرضيه نسبيت انيشتن است كه براي همه كس قابل فهم نيست فقط براي اهل فن خوب است، ولي براي كساني كه در اين رشتهها استخوان خرد نكرده باشند خالي از اشكال نيست. علاوه بر اين كه برهان فطرت و نظم فقط اثبات وجود خدا نميكند، بلكه هم اثبات وجود خدا ميكند و هم اثبات توحيد، هم اثبات نبوت، هم اثبات عدل، هم اثبات امامت و هم اثبات معاد. نحوه دليل چنين است و به همين جهت برهان نظم و برهان فطرت بر ساير براهين امتياز دارد.